2- پاکسازی حوزههای فرهنگی از افراد غیرنخبه
همچنان که در بعد نظامی در هنگامه تهدید و جنگ متخصصترین و متعهدترین انسانها در امور نظامی با آموزشهای لازم به کارگیری شوند و حتی تهدید از حوزه نظامی به حوزه فرهنگی منتقل میشود میبایست مدیریت عرصه فرهنگی به دست انسانهای شایسته و متخصص در این امر سپرده شود و حوزه های فرهنگی را از انسانهای کم تجربه یا بدون باور به تهدید دشمن پاکسازی کرد.
3- بینش و بصیرت و آگاهی و روشنگری
جهل و غفلت و گاه لجاجت عواملی است که همواره زمینهساز رخنه و نفوذ دشمن میشود و یکی از راههای مقابله با ناتوی فرهنگی فرهنگ سازی و بسترسازی لازم برای بالا بردن سطح آگاهی و بینش و بصیرت ملتها و حتی گاه دولتمردان است. نقش رسانههایی همچون صدا و سیما، دانشگاهها، مدارس، حوزههای علمیه و مراکز فرهنگی و هنری و … همگی میتوانند با تعامل با دستگاههای همسو در کشورهای مختلف اسلامی در این جهت گامهای اساسی را بردارند.
همچنانکه با گسترش ناتو در بعد نظامی ملتها چه بسا تظاهرات براه میانداختند در این مقوله نیز میتوان با بیداری ملتها آنها را به صحنه رویارویی با دشمن کشاند و خطر ناتوی فرهنگی را به عنوان یک تهدید ابراز و در مقابل آن صفآرایی نمایند. از دیگر اقداماتی که میتوان انجام داد اعمال زشت غربیها که جنبه تخریبی نیز دارد را با حرکتهایی منسجم در قالب امور رسانهای به دنیا اعلام و همواره افشاگری در این امور صورت گیرد.
اقدام دیگری که میتوان انجام داد شفاف سازی عملکرد ناتو است زیرا آنها همواره در عرصه فرهنگی لاپوشانی مینمایند و در این جهت نیز باید فعال عمل کرد.
4- شناخت کارکردهای ناتوی فرهنگی
با توجه به اینکه مهمترین هدف ناتوی فرهنگی مقابله با شریعت و دین اسلام و بویژه اسلام سیاسی است اموری از جمله تهی کردن دین از بصیرت و جایگزین کردن خرافه پرستی، اباحهگری ترویج ابتذال تحت عنوان آزادی، و حتی ارتباط با حضرت ولیعصر و غیره امروزه از کارکردهای تبلیغات رسانهای غرب است که تلاش دارد با توجه به ماهیت تهاجمی عملکرد خود دین و ایمان مردم را مورد هدف قرار دهد. لذا عمق بخشی به معرفت و شناخت مردم بسیار ضروری است.
شواهد و قرائن زیادی در نظریهپردازی شرق شناسان دیده میشود که تلاش دارند با اختلاف میان مسلمانان، ترویج مکاتب انحرافی، عرفان منهای خدا، اباحهگری روح بصیرت و آگاهی را از جامعه بگیرند و آرایشهای کوچه و بازار جوانان نمونهای از سطحینگری و عدم شناخت میباشد.
5- پرهیز از تساهل و تسامح
مقوله فرهنگ در میان موضوعات اساسی جامعه ما مظلومترین بوده است، زیرا از سوی بسیاری از مسئولین مغفول و در منظر بسیاری از رندان تحت عنوان تساهل و تسامح مورد بیمهری قرار گرفته است. و متأسفانه متولیان فرهنگی حساسیت کمی نسبت به مقوله تهاجم فرهنگی داشتهاند. لذا این امر نیازمند پیدایش چهره فرهنگی است و یکسان سازی دیدگاهها که قبلاً نیز به آن اشاره شد.
6- خودباوری فرهنگی
دشمن برای هجوم فرهنگی خود در قالب ناتوی فرهنگی با شناخت کامل از تمامی ظرفیتهای جهان اسلام و هویتهای ملی و اسلامی آنان قدم در این عرصه میگذارد این در حالی است که این خودباوری آنگونه که شایسته است در بلاد اسلامی صورت نگرفته است. چه بسیار رفتارهایی که تحت عنوان اباحهگری و یا حتی اعتقادی در جوامع اسلامی انجام میگیرد که مربوط به جهانبینی اسلامی و عقبه فرهنگی ملتهای اسلامی نیست. عدم شناخت و باور فرهنگ و هویت خویش موجب پذیرش بدون قید و شرط ارزشهای فرهنگی غرب میشود.
لذا ضرورت دارد با شناخت ارزشهای مشترک در دو حوزه ملی و اسلامی و ظرفیتها و قابلیتهای بالقوه و بالفعل گامهای اساسی را در ایجاد خودباوری، و با تقویت نقاط قوت که موجب عزت و غیرت جوامع اسلامی در طول تاریخ شده است به صورت منسجم برداشت.
نتیجه اینکه: اکنون که همگرایی در جبهه ناتوی نظامی به رهبری آمریکا به بنبست رسیده است و عملاً آمریکا و انگلیس در سیاستهای میلیتاریستی خود تنها مانده و شکست خوردهاند، اروپائیها در تلاشند تا کارکرد ناتوی نظامی را به ناتوی فرهنگی تغییر داده و کشتار وسیع خود را بدون خونریزی با تأکید بر هدفهای مشترک دنبال نمایند. ناتوی فرهنگی با رویکردی مبتنی بر لائیسم و سکولاریسم ملتهای جهان و خصوصاً ملتهای مسلمان را به سوی اضمحلال فرهنگی سوق دهد. ناتوی فرهنگی حمله به ریشهها و باورها را در دستور کار قرار میدهد، صورت و شاکله این مجموعه علیرغم ماهیت پلید آن تزیین شده است. ایجاد ناتوی فرهنگی در دستور کار مستقیم آمریکا و متحدان آن قرار دارد و برخلاف پیمان آتلانتیک شمالی که ابعاد تعریف شده و اساسنامه مستندی دارد. ناتوی فرهنگی حرکت خود را از مجاری«پنهان» آغاز میکند. طراحات ناتوی فرهنگی علاوه بر آنکه ضرب آهنگ شبیخون فرهنگی را تشدید مینمایند در مراحل نهایی نیز تا نیل به«اضمحلال ملتها» به فعالیت خود ادامه میدهند. در نهایت اینکه ناتوی فرهنگی خطراتی به مراتب شدیدتر نسبت به ناتوی نظامی دارد، مقابله با این مجموعه پنهان ولی خطرناک مستلزم اتخاذ رویکردی آگاهانه نسبت به باورها و اصول است مسلماً صیانت از اصول و ریشهها و انتخاب انسانهای آگاه و هوشمند و نخبه بر مصادر امور فرهنگی ابزارهای فرهنگ مهاجم را در ابتدای این مسیر به بنبست میکشاند.